فقدان نقد از دلایل اثرگذاری کوتاه مدت جوایز ادبی است، پرفروش بودن به معنای برتر بودن نیست خبرنگاران
به گزارش مجله فان پی سی، پرفروش بودن نه به معنای برتر بودن اثر است نه به معنای تاثیرگذار بودن آن. اتفاقی که حال حاضر در عرصه تبلیغات کتاب انجام شده همان چیزی است که در عرصه مد دارد اتفاق می افتد و محصولات فرهنگی ...
گروه فرهنگ و هنر خبرنگاران- راضیه صیادی؛ یکی از کارنمودهایی که جوایز ادبی برای شرکت نمایندگان آن به ارمغان می آورند مطرح شدن اثر برگزیده و نام خالق آن است.
سلسه مراتبی پیش می آید که ممکن است اثر به مرحله پرفروشی در بازار کتاب و مانایی طی چند دهه برسد.
با این وجود اما در چند دوره گذشته جوایز مهم ادبی شاهد بودیم که کتب برگزیده در این جشنواره ها به فروش خوب و حضور پررنگ در بازار نشر و خوانندگان و اهالی ادبیات نمی رسند. برای کندو کاو بیشتر موضوع جوایز ادبی با آقای سیاوش گلشیری که داوری جایزه مهرگان ادب و دبیری جایزه داستان کوتاه زاینده رود را در کارنامه دارند، به گفت و گو نشستیم؛
دانشجو: فرمول پرفروش شدن آثار ادبی در ایران چیست؟
گلشیری: پاسخ به این سوال، ساده نیست؛ به این دلیل که این سوال در دهه های مختلف پاسخ های مختص به خود را دارد. اگر بخواهیم در حال حاضر در خصوص این موضوع صحبت کنیم به خاطر رشد و فراگیری فزاینده ای که فضای مجازی در جامعه داشته است، تبلیغات متعدی برای خبر چاپ کتاب و ارائه جلساتی که منجر به نقد و آنالیز اثر می گردد، صورت میگیرد. در حالیکه در زمان نویسندگانی بزرگی همچون گلشیری، ساعدی و بهرام صادقی چنین امکانات و شرایطی فرهم نبوده است.
ابزار تبلیغاتی گسترده که در حال حاضر در اختیار داریم در قیاس با دوران گذشته مسبب تفاوت شگرفی شده است. پس برای پاسخ به این پرسش باید توجه داشته باشیم که چه حدود زمانی را مدنظر داریم. از طرف دیگر، در این بین، اینکه ناشر چگونه اثر را ارائه و پرزنت می نماید قطعا از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از طرفی اگر بخواهیم فروش کتاب در انتشارات مختلف را با همدیگر مقایسه بکنیم می بینیم که میان فروش اثری در یک نشر با نشری دیگر، تفاوت های فاحشی وجود دارد حتی با وجود اینکه اثر متعلق به نویسنده شناخته شده ای میان اهالی کتاب است. دلیل این موضوع باز هم مربوط می گردد به علم تبلیغات و چگونگی پشتیبانی از فروش اثر؛ که قطعاً نشری که با با بر اساس برنامهای مدون تبلیغ میکند و دارای پخشی اصولی برای گسترش این موضوع باشد، در کنار برگزاری جلسات متعدد نقد و تحلیل می تواند در این زمینه پیروز تر عمل کند.
اما یادمان نرود پرفروش بودن به معنای بهتر بودن نیست کما اینکه ما متاسفانه خیلی از این مسئله فاصله گرفتیم که اثری که پرفروش و پر مخاطب هست لزوما اثر موجهی نیست. ما در سینما لااقل به این فهم رسیدیم. برای مثال بحث فیلم های عامه پسند و زردی که در دهه هشتاد وارد بازار شد و فروش های عجیب و غریب آن ها در مقابل فیلم های متفاوت آن موقع.
در عرصه کتاب هم می توان چنین مثال هایی را زد. در حال حاضر آثار بسیاری وجود دارد که فروش و تجدید چاپ آنها عجیب و غریب به نظر می رسند، آن هم صرفا به دلیل تبلیغات، روابط و مسائل بنگاه های نشر که به خوبی دارند اثر را پرزنت مینمایند. آقای گلشیری در آن موقعی که زنده بودند می گفتند که من نهایتا به تعداد تیراژ کتابهایم خواننده دارم؛ نهایتا بین 4000-5000 نفر که میدانم مخاطب اصلی من هستند.
اثر خوب مشمول انقاضای زمان و کهنگی زمان نمی گردد و در زمان جریان پیدا می نماید. کمااینکه وقتی که ادبیات ایران و ادبیات دنیا را آنالیز می کنیم، وقتی کار های دایستایوفسکی را برررسی می کنیم، وقتی که آثار مهم را در نظر می گیریم می بینیم که در عمق این آثار چیزی وجود دارد که به زعم من تا زمانی که کلام و کلمه است این آثار هم وجود خواهند داشت. آن آثار پرفروشی که به فاصله یکی دو-سه سال تعداد چاپ های زیادی هم میگیرند، ولی بعد آرام آرام از یاد ها می فرایند حتی اگرهم بسیار پرفروش باشند باز هم به این معنی نیست که تاثیر گذار خواهند بود.
بنابراین پرفروش بودن نه به معنای برتر بودن اثر است نه به معنای تاثیرگذار بودن آن. این اتفاقی که حال حاضر در عرصه تبلیغات کتاب انجام شده همان چیزی است که در عرصه مد دارد اتفاق می افتد و محصولات فرهنگی اعم از کتاب هم دارد با همان جنس اتفاقات و رفتار ها روبرو می گردد. همان بلایی که مد، سر پوشاک می آورد همان بلا را دارد سر محصولات فرهنگی می آورد.
ترویج هر چه بیشتر این موضوع، مخاطب را گمراه می نماید، یکی از ویژگی ها و اثرات تبلیغات اینچنینی اینست که با تحت تاثیر قرار دادن مخاطب به انواع روش های مختلف توجه او را به سمت مد جلب از موارد دیگر منحرف کنید. بنابراین به نظر من ما به یک نشانه شناسی تبلیغات در عرصه محصولات فرهنگی و ادبیات و سینما احتیاج داریم.
دانشجو: سهم جوایز ادبی در فروش آثار چقدر است؟
گلشیری: امروزه می توانیم در خصوص دو دسته از جوایز صحبت بکنیم. یکی جوایزی که منحصر کتاب هستند و به کتب جایزه می دهند که یا خصوصی هستند و یا دولتی. یک سری جوایز دیگر هم هستند که به داستان های کوتاه اختصاص دارند؛ که جایزه هایی هستند در خصوص موضوعات مختلف و احتمالا برخی از دانشگاه ها یا برخی از شهرداری ها متولی برگزاریشان هستند و به گونه ای فراگیر و متعددند که هر روزه متوجه می شویم که یک شهری جشنواره ادبی برگزار می نماید.
بنابراین اکنون جوایز در مقیاس ملی و کشوری هستند که ایرادی در این قضیه نمی بینم. اینگونه جوایز سبب رشد و ترویج داستان نویسی و یاری به شناخت چهره های جوان می گردد به خصوص افرادی که دارند کار نویسندگی را به طور جدی دنبال می نمایند تا از این طریق بتوانند آثارشان را چاپ نمایند یا از این طریق لااقل بتوانند نظر ناشران را برای چاپ کتابشان جلب بنمایند؛ بنابراین این جوایز برای این اشخاص به مثابه ورودی ای برای این عرصه محسوب می گردد.
به این ترتیب در انتخاب داور و گزینش آثار با اهداف مشخصی باید عمل گردد تا شکل حرفه ای به خود بگیرند. می خواهم بگویم در دراز مدت رشد قارچ گونه این جوایز نه تنها اثر مثبتی ندارد، بلکه برعکس. همه این ها می تواند سبب گردد تا آن چیزی که ارائه می دهند، از اهمیت برخوردار گردد و ما بهتر بتوانیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم و انتخابها خیلی میتواند انتخاب های سازنده ای باشد.
ایرادی که می تواند به تعداد بسیار زیادی از این جوایز وجود داشته باشد اینست که عموما در آن ها، انتخاب ها و گزینش های درستی صورت نمی گیرد و اهدافی که براساس وجوه شناخت ادبیات امروزمان و تعهدی که نویسنده باید از ادبیات امروز خودمان نسبت به جامعه دارد را دنبال نمی نمایند و موارد اینچنینی در نظر گرفته نمی گردد و در نتیجه ما گاهی با آثاری روبرو میشویم که این آثار و نویسندگانشان معیار های مناسبی را برای مانا بودن ندارند.
درمورد جوایز ادبی با موضوع کتاب طی این سال ها، آماری از فروش آثار برگزیده جوایز مختلف چاپ شد. مثلا جایزه مهرگان تاثیر بسزایی بر فروش برگزیدگانش از قبیل کتاب آتش زندان نوشته آقای دم شناس و کتاب خم نوشته آقای سیف الدینی و مجموعه داستان های برگزیده این دوره و دوره های قبل داشته است که به اعتبار این جایزه مربوط است.
اما بحث سر این است که چقدر اعتماد به فلان جایزه وجود دارد و شما قرار است چه کسانی را ترغیب کنید و این اعتماد چگونه قرار است ایجاد گردد؟
کمااینکه برخی از جوایز نام و اعتبار مهمی هم داشتند و در ابتدا هم بسیار درست عمل کردند، ولی رفته رفته به جایی کشیده شد که متوقف شدند البته دلیل توقف ممکن است موردی هم که عرض کردم نباشد و دلایل اقتصادی قطعا اثرگذار بوده است. اما بحث بر سر این است که واقعا آن اهداف و انتخاب ها باعث انحراف می گردد و ما شاهد این مسئله هم بودیم.
در اینجا هم بسیار مهم است که چه اثری قرار است انتخاب گردد و روی چه کسانی قرار است تاثیرگذار باشد.
من فکر می کنم باز اگر برای این جوایز مانند همان پرزنت هایی که برای محصولات فرهنگی به مثابه مد شاهد هستیم، صورت بگیرد در این صورت برخی از جوایز در راس قرار می گیرند و بر اثر نوع حمایت هایی که توسط بنگاه های نشر صورت می گیرد یا استفاده از امکانات تبلیغی دولتی یا خصوصی، برخی از آثار مورد اقبال قرار می گیرد و باعث می گردد که همان آثار فروش نسبتا خوبی داشته باشد. به دلیل همین قضیه می خواهم عرض کنم که پرفروش شدن ملاک درستی نیست.
قطعا جامعه فرهنگی و جامعه کتابخوان و کسی که براساس تجربه خودش و دانشی که در طی سال ها کسب نموده و به آن اندازه از آگاهی رسیده است که خودش انتخاب کند تکلیفش روشن است و براساس انتخاب و آگاهی خودش کتابی را می خواند. این جامعه حتما بر فروش آثار خوب اثرگذار خواهد بود، چون در خصوص آن ها می نویسد، تحقیق میکند و نظرش را بیان می نماید. این اتفاق، سبب ساز جریان مناسبی هم خواهد شد.
یکی دیگر از دلایل اثرگذاری های کوتاه مدت در خصوص جشنواره ها و آثار برگزیده در آن ها به علت فقدان صندلی نقدی است که همیشه با جای خالی اش روبرو هستیم. اگر برای این آثار، نقد های مناسبی نوشته می شد و یا صندلی مناسبی برای نقد داشتیم که فارغ از هرگونه تعریف و تمجیدی یا هرگونه غرض ورزی حرکت میکرد مسلما می توانستیم بگوییم که فضای سالم تری داشتیم.
منبع: خبرگزاری دانشجو