بهترین فیلم های عاشقانه سال 2020
به گزارش مجله فان پی سی، در این مطلب بهترین فیلم های عاشقانه سال 2020 را معرفی می کنیم. با مرور سینمای سال جاری متوجه شدیم که پیدا کردن بهترین فیلم های عاشقانه 2020 کار ساده ای نیست. گویا دیگر عاشقانه ساختن کمتر فیلمسازان را جلب می نماید یا عاشقانه هایی که ساخته شده اند نتوانسته اند رضایت منتقدان را جلب نمایند.
تماشای لحظات عاشقانه میان قهرمانانی که دوستشان داریم همواره لذت بخش است. ژانر عاشقانه یا رومانتیک جزو قدیمی ترین ژانرهای سینماست شاید چون داستان های عاشقانه از دیرباز بین ابنای بشر محبوب بوده است.
- بهترین فیلم های عاشقانه خارجی
- 42 فیلمی که در سال 2020 نباید از دست دهید
در سال های اخیر البته آن فرمول قدیمی فیلم های عاشقانه که شامل آشنایی دختر و پسر، جدایی و باز وصل می شد تغییر زیادی داشته. نه فقط نقطه به هم رسیدن سرانجام ماجرا نیست که خیلی اوقات کل آن عشق نابود می گردد. نمونه اش سال گذشته و فیلم داستان ازدواج است که در حقیقت روایت یک جدایی بود اما در عین حال یک داستان عاشقانه را هم روایت می کرد.
این فهرست شامل چند فیلم عاشقانه است که هم مخاطبان و هم منتقدان از آن ها رضایت داشته اند و می گردد لقب بهترین فیلم های عاشقانه 2020 را به آن ها داد.
1. عشق سیلوی (Sylvies Love)
- کارگردان: اوژن اش
- بازیگران: تسا تامپسون، اوا لانگوریا
- امتیاز متاکریتیک: 68 از 100
اوژن اش از محله هارلم و دنیا موسیقی می آید. عشق سیلوی هم به عنوان اولین اثر در فهرست بهترین فیلم های عاشقانه سال 2020 داستان عاشقانه ای است که در بستر موسیقی روایت می گردد. این دومین فیلم بلند اش است که در جشنواره ساندنس برای اولین بار به نمایش درآمد. فیلم قبلی او بازگشت به خانه (Homecoming) کمدی رمانتیکی بود که چندان دیده نشد.
عشق سیلوی درام عاشقانه ای درباره زنی به نام سیلوی است که در مغازه صفحه فروشی پدرش کار می نماید. اواخر دهه 50 میلادی است و او در مغازه با یک نوازنده ساکسیفون مشتاق و بااستعداد دیدار می نماید و می گردد پیش بینی کرد که رابطه عاشقانه ای بین شان شکل می گیرد. تسا تامپسون نقش سیلوی را بازی می نماید. زمزمه های فراوری این فیلم سال 2014 آغاز شد.
منتقدان فیلم را پسندیده اند و معتقدند این فیلم است که به زیبایی ساخته شده و هم به لحاظ بصری و هم به لحاظ حسی که در مخاطب به وجود می آورد داستان عاشقانه ای ساخته که به راحتی می توانید عاشقش بشوید. فیلمی غنی و باشکوه که در آن طراحی فراوری و صحنه ها و لباس ها و بالاتر از همه موسیقی در سطح بالایی قرار دارند.
2. فسیل (Ammonite)
- کارگردان: فرانسیس لی
- بازیگران: کیت وینسلت، سیرشا رونان
- امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
فرانسیس لی فیلمنامه نویس و کارگردان انگلیسی است که فسیل دومین فیلمش محسوب می گردد. فیلم اقتباسی آزاد از زندگی ماری انینگ دیرینه شناس مشهور انگلیسی است که مجموعه عظیمی از فسیل ها و صدف های دریایی جمع آوری می کرد و نقشش را در فیلم کیت وینسلت بازی می نماید. او یکی از عظیمترین فسیل شناسان دنیا بوده است.
فیلم در جشنواره تورنتوی سال جاری به نمایش درآمد و نظر منتقدان را جلب کرد. داستان فیلم در سال 1840 اتفاق می افتد. ماری انینگ فسیل شناس تحسین شده و البته خودآموخته است که تنها در ساحل وحشی جنوب انگلستان کار می نماید. روزهایی که کشف های او به شهرت رسیدند پشت سر گذاشته شده و حالا او به سختی زندگی خودش و مادر بیوه اش را تامین می نماید. کارش صید صدف ها و فسیل ها و فروختن آن ها به جهانگرد های پولدار است. یکی از این جهانگرد ها مردی به نام رودریک است که با همسرش شارلوت به سفر آمده اند. شارلوت از یک تراژدی شخصی تازه بهبود پیدا نموده. رودریک همسرش را به مری می سپارد. اما هر چند مری به خاطر پول مجبور می گردد این وظیفه را بپذیرد دو زن از دنیا های مختلفی هستند که اول کار با هم کنار نمی آیند.
از این خلاصه داستان البته بخش عاشقانه ماجرا دستتان نمی آید. به هر حال منتقدان که کیت وینسلت هیچ گاه بهتر از این نبوده که با توجه به بازی های درخشان وینسلت تعریف عظیمی برای فیلم محسوب می گردد و شیمی بین او و سیرشا رونان باعث شده این رومانس تاریخی سطحش بالاتر برود و بتواند در فهرست بهترین فیلم های عاشقانه سال 2020 جای داشته باشد. البته در خصوص صحت تاریخی فیلم مجادله های زیادی پیش آمده است.
3. مارتین ایدن (Martin Eden)
- کارگردان: پیترو مارچلو
- بازیگران: لوکا مارینلی، جسیکا کریسی
- امتیاز متاکریتیک: 74 از 100
سال 1909 جک لندن رمان عاشقانه ای منتشر نموده که با سایر آثارش از جمله سپید دندان یا آوای وحش مترادف است و اسم کتاب و قهرمانش مارتین ایدن بود. سومین اثر در لیست بهترین فیلم های عاشقانه سال 2020 ما سال جاری در بخش رقابتی جشنواره ونیز حضور داشت و برای شیر طلا رقابت کرد. در نهایت لوکا مارینلی بازیگر فیلم از جشنواره یک جایزه برای بازیگری به دست آورد.
مارتین ایدن از یک خانواده کارگری آمده و خودش هم کارگر است و در دریا و روی کشتی کار می نماید. با این حال به تحصیلات علاقه دارد و به شکل خودآموخته خواندن و نوشتن می آموزد و کوشش دارد که نویسنده گردد. او می خواهد طبقه اجتماعی اش را بالا ببرد و جایی میان اشراف ادبی برای خودش دست و پا کند. محرک اصلی او عشقش به روث مورس است. دختر خانواده ای ثروتمند و اشرافی و آداب دان که او هم جذب مارتین ایدن شده است با این حال اختلاف طبقاتی فعلا مانع پیوند آن هاست.
فیلم به اختلافات میان نویسنده ها و ناشران می پردازد و سرانجام تراژیکی هم دارد که بی شباهت به سرانجام زندگی جک لندن هم نیست. پیش از این دو فیلم دیگر هم در سال های 1914 و 1942 از روی این کتاب جک لندن اقتباس شده بودند. تفاوت طبقاتی و فردیت در مقابل جامعه از دستمایه های اصلی کتاب لندن و فیلم مارتین ایدن است.
منتقدان معتقدند که فیلمساز خیلی خوب توانسته آن روح فاصله طبقاتی بین جامعه اشراف و کارگر را در فیلمش انتقال بدهد. تراژدی این فیلم عظیم و هنرمندانه در این است که اشتیاق مارتین برای نمایش فردیتش باعث می گردد که در آخر در خصوص همه چیز تنهای تنها بماند.
4. زیبایی ابدی (Eternal Beauty)
- کارگردان: کریگ رابرتز
- بازیگران: سالی هاوکینز، بیلی پایپر
- امتیاز متاکریتیک: 71 از 100
کمدی سیاهی به کارگردانی کریگ رابرتز که یکی از هیجان انگیزترین بازیگران معاصر است که نقش های متنوعی بازی می نماید با این حال کمتر کسی او را به یاد می آورد. این بازیگر انگلیسی که در فیلم هایی مثل تالکین و 22 خیابان جامپ جلوی دوربین رفته بعد از فقط جیم دومین فیلمش را به نام زیبایی ابدی ساخته است. فیلم اولین بار در جشنواره لندن به نمایش درآمد.
داستان زنی به نام جین که به دلیل بیماری اسکیزوفرنی در دام افسردگی فرو می رود اما در همان حال با منابع تازه ای از عشق و زندگی برخورد می نماید که نتایج شگفت انگیزی به دنبال دارد.
از میان بازیگران فیلم احتمالا سالی هاوکینز برایتان چهره ای آشناست. او را برای بازی در فیلم شکل آب گیلرمو دل تورو به یاد می آوریم.
منتقدان نوشته اند که فیلم هوشمندانه و به اندازه از کلیشه ها استفاده نموده است. نه آن قدر که در دام کلیشه ها بیفتد. فیلم عمیقا انسانی از کار درآمده که انتخابی به جای روایت های پر سر و صدا و تراژیک درباره وحشت، اختلالات توهمی و قربانی گرایی است. چیزهایی که معمولا از فیلم هایی درباره دیوانگی انتظار داریم. قصه گویی آشفته آن در حقیقت بازتابی از نقطه نظر جین به دنیا است که البته این شیوه روایت ممکن است بعضی بینندگان فیلم را ناامید کند. اما بقیه روایت غیرخطی آن را ترجیح خواهند داد و آن را ستایش خواهند کرد.
5. آشیانه (The Nest)
- کارگردان: شان دورکین
- بازیگران: جود لا، کری کون
- امتیاز متاکریتیک: 79 از 100
در دهه هشتاد میلادی روری اوهارای انگلیسی با همسر آمریکایی اش، آلیسون با دو فرزندشان جزو اقشار طبقه متوسط ساکن نیویورک هستند. روری در کار خرید و فروش سهام است و آلیسون معلم اسب سواری است. روری که تصور می نماید دیگر در آمریکا فرصت هایش محدود است آلیسون را متقاعد می نماید که به انگلستان نقل مکان نمایند. آلیسون قلبا موافق نیست اما در نهایت آن ها به خانه ای قدیمی در انگلیس می فرایند و روری برای آلیسون اسبی می خرد تا او مزرعه سوارکاری خودش را به راه بیاندازد. آن ها به مهمانی های سطح بالا می فرایند اما کم کم خانواده با مشکلاتی در زمینه برنامه ریزی برای زندگی جدیدشان روبرو می شوند.
این دومین فیلم بلند شان دورکین است که خیلی بی سروصدا ساخته شد و به نمایش درآمد اما توانست منتقدان را راضی کند. آن ها می گویند کارگردان فیلم که فیلمنامه نویس آن هم بوده توانسته با دو بازی برجسته از سمت بازیگران اصلی و داستان مغشوشش تنش خوبی در مخاطب ایجاد کند. این فیلم محزون و غم انگیز برای عظیمسالان است. فیلمی که درباره بلوغ در زندگی مشترک و خانوادگی است. از طرفی آن قدر هم ماهرانه کارگردانی شده که سخت می توانید چشمتان را از روی پرده بردارید.
دورکین بدون این که نوستالژیک گردد توانست آن دوره تاریخی را به خوبی بازخلق کند اما چیزی که واقعا مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد درام خانوادگی فیلم است.
6. همه مکان های روشن (All the Bright Places)
- کارگردان: برت هالی
- بازیگران: ال فانینگ، جاستیس اسمیت
- امتیاز متاکریتیک: 61 از 100
این درام رمانتیک نوجوانانه اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته جنیفر نیون است که خودش با لیز هانا فیلمنامه را نوشته اند و برت هالی هم آن را کارگردانی نموده است.
ویولت و تئودور هم مدرسه ای هستند. ویولت هنوز درگیر مرگ خواهرش است و از اینکه خودش زنده مانده احساس گناه می نماید. اما شرایط تئودور به خوبی تشریح نمی گردد. به نظر می رسد که او از اختلال دو قطبی رنج می برد. تئودور و ویولت وقتی با هم آشنا می شوند که ویولت لبه پل ایستاده است. تئودور از او می خواهد که پایین بیاید. او مجذوب ویولت می گردد و به محض اینکه به خانه می رسد درباره ویولت آغاز به تحقیق می نماید و متوجه مرگ خواهرش می گردد. تصادف روی همان پلی رخ داده که تئودور، ویولت را آن جا دیده بود. در مدرسه پروژه ای تعریف می گردد که باید بهترین جاهای شهر را دانش آموزان کشف نمایند و تئودور نقشه ای می کشد تا ویولت در این پروژه همکارش گردد.
فیلم تراژیکی است و به گفته منتقدان هر چند گاهی زیر بار احساس گرایی بیش از حد خم می گردد اما در کل پیروز می گردد از مصالح داستانی اش درست استفاده کند. این فیلمی است که احساسات نوجوان ها را جدی می گیرد و به روش هایی غیرمنتظره نمایشگر رابطه عاشقانه در هر سنی است. فانینگ و اسمیت هر دو بازی های هوشمندانه ای دارند.
7. پالم اسپرینگز (Palm Springs)
- کارگردان: ماکس بارباکو
- بازیگران: اندی سمبرگ، کریستین میلیوتی، جی.کی سیمونز
- امتیاز متاکریتیک: 83 از 100
یک خانه مجلل و استخر و روز عروسی دوست نایلز و میستی مکان و زمانی است که نایلز در آن گیر افتاده و دائم آن روز برایش تکرار می گردد.
نایلز خودش را به خوبی با شرایط وفق داده است. روزها روی یک تشک بادی شکل پیتزا در استخر کسانی که در آن روز به خصوص در ویلایشان حضور ندارند ولو می گردد. در مراسم عروسی سخنرانی هیجان انگیز می نماید. لباس های هاوایی می پوشد و آن قدر خوشگذرانی می نماید که خوشگذرانی برایش بی معنی می گردد. آن قدر در عروسی شرکت نموده که اسم همه مهمانان را می داند. البته این تجربه را که به نظر خودش و مخاطب چندان اسفناک نیست کاملا هم تنها از سر نمی گذراند.
نایلز به شکلی سهوی مردی به نام روی (با بازی جی.کی سیمونز) را هم وارد این بازی نموده است. مردی که به همین خاطر از او متنفر است و هر چند وقت یک بار شکنجه اش می نماید. شکنجه هایی که بی فایده است چون فردا صبح که بگردد نایلز دوباره در رختخواب خودش از خواب بیدار می گردد در حالی که صحیح و سالم است.
سارا خواهر عظیمتر عروس هم وارد بازی می گردد. میستی دوست دختر نایلز ساقدوش عروس است. کسی که باید سخنرانی بیمزه اش را در مراسم عروسی انجام بدهد و بعد میکروفون را به سارا بدهد. سارا اما در این عروسی گرفتاری های زیادی دارد.
طبعا می توانید حدس بزنید که نایلز و سارا با هم جور می شوند و در یک اتفاق که نایلز می خواهد جلویش را بگیرد سارا همراه او داخل چرخه زمان می گردد و حالا هر روز هم برای سارا یکی است.
کمدی رمانتیک مفرحی است و دست قصه اش را هم کم کم رو می نماید تا همه چیز لو نرود. بازی کریستین میلیوتی از نکات مثبت و دوست داشتنی داستان است.
8. پیش از موعد (Premature)
- کارگردان: رشاد ارنستو گرین
- بازیگران: زورا هاوارد، جاشوا بون
- امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
ارنستو گرین فیلمساز نیویورکی برای ساختن فیلم های کوتاه و تلویزیونی شهرت دارد و این بار فیلمی درباره رابطه عاشقانه بین یک دختر جوان با مردی مسن تر از خودش ساخته است. آیانا دخترک شاعر 17 ساله محله هارلم در آخرین ماه هایی که در این محله ساکن است با ایزایا تهیه نماینده جذاب موسیقی آشنا می گردد که تازه به شهر آمده. این دو روح هنرمند و حساس خیلی زود به سمت یکدیگر کشیده می شوند و یک تابستان عاشقانه پرشور را آغاز می نمایند. اما کم کم زوج جوان در ورطه شک و حسادت و عواقب واقعی این عشق رویایی می افتند. آنایا باید با پیچیدگی های دنیا عظیمسالان روبرو گردد. چه آماده باشد چه نه.
منتقدان معتقدند که فیلم با دیالوگ های تند و تیز و سبک بصری و فیلمبرداری ویژه اش از سطح معمول این مدل فیلم ها بالاتر می رود. چیزی که باعث می گردد بیشتر روی فیلم سرمایه گذاری کنید بازی زورا هاوارد است. او کاراکترش را جوری بازی می نماید که شبیه یک هدیه برای مخاطبان و البته برای ایزایاست. این فیلمی است که نوید می دهد ارنستو گرین چه فیلمساز بااستعدادی است.
قدرت کارگردانی ارنستو گرین و دید سینمایی اش در فیلم اولش قابل تحسین است. مدیر فیلمبرداری اش هم به کمکش آمده تا در همین اولین فیلم نشان بدهد سبک بصری خاص خودش را دارد.
9. عشق معمولی (Ordinary Love)
- کارگردان: لیزا باروس، گلن لیبرن
- بازیگران: لزلی منویل، لیام نیسن
- امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
فیلمی که در جشنواره تورنتو به نمایش درآمد. داستان جوآن و تام که چند سالی است با یکدیگر ازدواج نموده اند و همه این مدت خانه شان در نظم و ترتیب بوده و فرایند عادی زندگی شان هم در جریان بوده است. عشق عمیقی بین آن ها جریان دارد که خودش را در شوخ طبعی و آرامش نشان می دهد. یک شب جوآن متوجه توده ای در سینه اش می گردد. او و تام به بیمارستان می فرایند و آنجا متوجه می شوند که جوآن سرطان سینه دارد. روزی که جوآن جراحی دارد تام به تنهایی سر خاک دخترشان می رود و آنجا اعتراف می نماید که از زندگی بدون جوآن می ترسد.
جراحی جوآن پیروزیت آمیز انجام می گردد اما انگار سرطان فاصله ای بین آن ها می اندازد و منجر به دعواهایی بین آن ها می گردد.
منتقدان بازی های محکم و قوی لیام نیسن و لزلی منویل را ستایش نموده اند. از اینکه کارگردان در نمایش این فیلم که می توانست خیلی تراژیک و سانتی مانتال باشد شوخ طبعی و هوش به خرج داده قدردانی نموده اند. فیلم در حقیقت داستانی دارد که برای همه مردم دنیا ملموس و مجذوب نماینده خواهد بود. این فیلمی در ستایش رابطه و در کنار آن خود زندگی، خطر کردن و دست و پنجه نرم کردن با فقدان است. آرامشی در کلی فیلم حکمفرماست که تماشایش را به تجربه ای دوست داشتنی بدل می نماید.
10. یک روز بارانی در نیویورک (A Rainy day in Newyork)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: تیموتی شالامه، ال فانینگ، سلنا گومز
- امتیاز متاکریتیک: 38 از 100
ممکن است از دیدن این فیلم با این امتیاز در فهرست بهترین فیلم های عاشقانه 2020 متعجب شوید اما فریب امتیاز پایینش را نخورید. واقعیت این است که فیلم آخر وودی آلن در جنجال های مربوط به جنبش های اجتماعی از همه طرف بد آورد. فیلم را درست اکران نکردند. منتقدان علیهش جبهه گرفتند اما هر چند یک روز بارانی در نیویورک از بهترین فیلم های وودی آلن نیست اما در نهایت فیلمی قابل اعتناست که داستان جذابش را با شوخ طبعی سیاه همیشگی آلن در اوج جذابیت روایت می نماید.
تیموتی شالامه نقش گتسبی را بازی می نماید. پسر جوانی که به کالج می رود. ضریب هوشی بالایی دارد. روشنفکر است و از هنر و ادبیات لذت می برد و در عین حال از مجامع روشنفکری برج عاج نشین و تظاهر ثروتمندان به علاقه به آثار هنری بیزار است. گتسبی دوست دختری مبادی آداب و دلپذیر به نام اشلی دارد. به نظر می رسد هر دو نفر به هم علاقمند هستند تا این که شرایط خاصی به وجود می آید. اشلی که برای روزنامه کالج کار می نماید انتخاب می گردد تا با یک کارگردان مشهور که به فیلم هایش علاقه دارد گفت وگو کند. او برای این گفت وگو باید به منهتن برود. شهر زادگاه گتسبی که پدر و مادرش آن جا زندگی می نمایند. اشلی شیفته کارگردان مشهور می گردد و گتسبی که حس رهاشدگی پیدا نموده به یکی از همکلاسی های قدیمش برخورد می نماید. احساسات تغییر می نمایند و انگار پسر بهتر می تواند اطرافش را ببیند.
وودی آلن طبق معمول دیالوگ نویسی و به خصوص نریشن نویسی درخشانی دارد. قهرمانش گاهی یادآور خود وودی آلن در فیلم های دهه هفتادی اش می گردد. همان قدر انتقادی نسبت به جامعه اطرافش با همان شوخی های تلخ و گزنده. با این تفاوت که تیموتی شالامه به لحاظ فیزیکی جذاب تر و ظریف تر است. وودی آلن از ظرافت های شالامه خیلی خوب استفاده می نماید.
منبع: دیجیکالا مگ